سلام
امروز ۲۲ ساله شدم
این تولدم بهترین تولد کل عمرم بود!
البته نه به خاطر اینکه خیلی پرشور بود چون خیلی خیلی ساده و با حضور خانواده بود
چون تبریکهایی را دریافت کردم که حال من را عوض کرد
راستش را بخواهید در طول عمرم کمتر زمانی بوده که برای تبریک تولدم کسی به من تبریک بگوید اما این بار سه نفر من را با پیامهایشان سورپرایز کردند که واقعاً حس و حال خوبی را به من داد
اولین نفر یحیی بود که از دوستان قدیمیام هست و به شیوه ای جالب و البته کمی +۱۸ گونه تولدم را تبریک گفت ؛-)
دومی دوست عزیزم silent writer عزیز است که توی سایت ویرگول باهم آشنا شدیم و دوستیمان به اینجا هم آمد و لطف کرد به من ایمیل داد و تولدم را تبریک گفت
و سومی هم کامنت یکی از دوستان به نام «طلا» است که لطف کردند و تولدم را تبریک گفتند
همچنین؛ طبق معمول بانکهایی که توی آنها حساب داشتم تولدم را تبریک گفتند
یک اتفاق خندهدار
امروز لباس قشنگهایم را پوشیدم و به شرکت محل کارم رفتم به این امید که من را سورپرایز میکنند و برایم تولد میگیرند چون از چند روز قبل، مستقیم و غیرمستقیم به آنها فهمانده بودم که تولدم است
حتی قبل از رفتنم به بهانه اینکه بپرسم چیزی نمیخواهید بخرم؟ با آنجا تماس گرفتم تا باهم هماهنگ کنند
وقتی وارد شدم همهچیز عادی بود. با خودم گفتم حتماً این آرامش قبل از طوفان است
من را صدا زدند تا به یکی از اتاقها بروم. فکر کردم الآن است که کلی برف شادی روی کلهام میریزند و حسابی سورپرایز میشوم
اما زمانی که وارد شدم هیچ خبری نبود و من را برای کاری صدا زده بودند
حسابی توی ذوقم خورده بود بعد گفتنم که امروز تولدم هست و آنها عذرخواهی کردند و گفتند یادشان نبود
البته ناراحت نشدم و درکشان میکنم چون واقعاً سرشان شلوغ است
از همه افرادی که کمک کردند تا روز تولدم حس خوبی داشته باشم ممنونم
نمیدانم سال بعد در چه شرایطی ۲۳ سالگیام را جشن میگیرم اما دلم روش نسات که اتفاقات خوبی رخ میدهد
و این امکان وجود دارد که نیمه گمشدهام را پیدا کنم و در کنار او تولدم را جشن بگیرم
کسی چه میداند شاید کتابم چاپشده باشد
دلم روشن هست
همهکسانی که به خانهام (وبلاگم) میآیند دمشان گرم. مخصوصاً کسانی که برایم کامنت مینویسند