سلام
امروزه افراد زیادی دوست دارند از قید و بندهای کارمندی رها شده و با کارآفرینی امپراطوری شان را بسازند
مثلا زمانی که به آنها میگویی: چرا از کارمندی استعفا دادی؟
میگویند: من دوست دارم آقای خودم باشم و هر وقت دلم خواست کار کنم و هر وقت خواستم استراحت کنم. من آدمی نیستم تا زیر قید و بند مدیرم بمونم
این دلیل تنفر بسیاری از افراد از کارمندی و ورود آنها به دنیای کارآفرینی است
اما…
نکته مهم اینکه بسیاری از افراد که به این دلیل وارد کارآفرینی میشوند تا به اصطلاح کسی بالای سرشان نباشد، شکست میخورند!
همه ما آدمها دوست داریم آقای خودمان باشیم و کسی برایمان تعیین تکلیف نکند اما این دلیل خوبی برای این نیست که کارآفرین موفقی بشویم
این به دلیل ذات مسئولیت گریز ما آدمهاست؛ ما دوست نداریم برای کسی کار کنیم چون از فشار مسئولیت ساعت کاری و فشار کاری فرار میکنیم
درصورتی که کارآفرینی هرچه باشد مسئولیتی به مراتب سخت تر از کارمندی را روی دوش فرد میاندازد به شکلی که بسیاری از افرادی که از اینکه مدیری بالای سرشان بود به کارآفرینی پناه بردند، کاسه چه کنم چه کنم به دست میگیرند و به دنبال مدیری میگردند تا برایش کار کنند