چرا خیلی از علاقه های ما بعد از مدتی از بین می رود؟

 

مثلا من فکر می کنم به شغل بازاریابی کتاب علاقمند هستم و زمین و زمان را به هم می دوزم که من باید بازاریاب کتاب بشوم

وارد کار می شوم پس از مدتی این علاقه از بین رفته و من به سرازیری می افتم و پس از مدتی با گفتن اینکه پول توی این کار نبود از شغل بازاریابی کتاب استعفا می دهم

 

چرا اینجوری می شود؟

 

خیلی از علاقمندی های ما به نظر الکی می آید و همه می گویند به علاقه های امروزی نمی شود اعتماد کرد

 

این علاقمندی می تواند علاقه به هرچیزی باشد:

به آدم

شغل

خانه

غذا

کتاب

و…

 

و به این صورت است ما زمانی که آن را به دست می آوریم پس از مدتی از آن دل زده می شویم

 

به نظرم دلیل آن بسیار ساده اما مهم است:

ما یک علت سطحی و کوچک اما جذاب برای علاقمند شدن داریم

 

مثلا از روی تکه های زندگی بیرونی به فردی علاقمند می شویم و وقتی با او به زیر یک سقف می رویم می فهمیم چه آدم مارموزی بوده و ما خبر نداشتیم!

 

یا از روی تبلیغات به شغل مدرس شدن علاقمند می شویم و زمانی که آن را شروع کرده و سختی کار را می بینیم جا می زنیم

 

خیلی اوقات چیزی که باعث می شود ما علاقمند شویم تنها احساسی سطحی است

و کارشناسان تبلیغات از این موضوع مطلع هستند و در تبلیغ هایشان دقیقا دست می گذارند روی احساسات، خصوصا احساسات سکوب شده ما، و احساس ما را قلقلک می دهند اما این علاقه کوتاه مدت است

چون به محض ارضای آن حس ما علاقه مان را نسبت به آن چیز از دست می دهیم

 

یا فردی می گوید با شروع کسب و کار اینترنتی، حتی زمانی که خواب هستید می توانید پول در بیاورید

من که این تبلیغ را ببینم تشویق می شوم کسب و کار آنلاین داشته باشم،

آیا کسی هست که دوست نداشته باشد وقتی که خواب است پول در بیاورد؟ قطعا خیر؛ اما باید دقت کنید در سال های اولی که کار آفرینی اینترنتی را شروع می کنید آیا می توانید راحت و بدون استرس بخوابید؟

 

 

در مغز ما مکانیسمی وجود دارد به نام خطای هاله ای و عملکرد آن به این شکل است که یک ویژگی را به تمام ویژگی های دیگر تعمیم می دهد

مثلا من عکس یک خانم زیبا را می بینم

در نگاه اول می گویم این آدم خوش اخلاقه، هنرمنده، خوش صداست و یک ویژگی خوب (زیبایی) را به تمام ویژگی های دیگر تعمیم می دهم

در حالیکه ممکن است تنها خوشگل باشد و اصلا خوش اخلاق نبوده و حتی ناشنوا باشد

اما مغز ما برای راحتی کار سعی می کند یک ویژگی را به بقیه ویژگی ها تعمیم بدهد

 

و همین نکته باعث می شود من یک ویژگی خوب سطحی که نسبت به یک پدیده (مثل شغل یا آدم خاص) دیدم آن را به بقیه ویژگی هایش تعمیم بدهم

 

برند هایی که می خواهند در دل مخاطب جا پیدا کنند هم از این ترفند استفاده می کنند

مثلا اول با دادن یک هدیه به بازار هدف آن ها را به سمت خودشان کشیده و تصویر زیبایی از خود در ذهن مخاطب ایجاد می کنند

و بعد محصولشان را به مخاطب عرضه می کنند

 

2 دیدگاه برای “چرا خیلی از علاقه ها کشکه؟!

  1. سحر گفته:

    دوست دارم فضای این وبلاگ رو
    مهم‌تر اینکه هر روز آپدیت می‌شه، فکر کنم یه اراده آهنی داری.
    من دیدم آدم‌هایی که هر روز نوشتن و جرات منتشرکردن دارن زندگیشون چقدر خوب تغییر کرده
    امیدوارم بترکونی :)

    • محمد سلیمانی گفته:

      سلام خانم شاکر عزیز
      سپاسگزارم
      امیدوارم بتونم این روند رو ادامه بدم

      موفق باشین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *