سلام
یک مورد جالب را در مورد خودم و در مواجهه با احساس گناهم متوجه شده ام
زمانی که من احساسگناه میکنم وقتی است که حس میکنم به فردی یا افرادی ظلم کرده ام
مثلا ممکن است از روی عصبانیت حرفی زده باشم یا کاری کرده باشم که بعد پشیمان شده و مانند یک لیوان از احساس گناه لبریز شوم
در اینجا برای کم شدن این احساس گناه یک چرخه به عقیده خوم معیوب رخ میدهد و کارکرد آن به این شکل است؛
سعی میکنم خودم را نسبت به آن فرد آسیب پذیر کنم چون فکر میکنم با این کار بار سنگین احساس گناه از روی دوش من برداشته شده و میان ما تقسیم میشود
از این جهت فکر میکنم این چرخه معیوب است چون آسیب زننده است و عوض اینکه مشکلی را حل کند، مشکلات بیشتری ایجاد میکند
دقیقا مانند نیمار در پاریسنژرمن که اورا برای رفع مشکلات تیم خریدند اما مشکلات بیشتری برای تیم ایحاد کرد (فوتبالی ها متوجه مثالم میشوند)
و این برای آدمی مثل من که بیشتر وقت ها وجدانش از منطقش جلوتر بوده خوب نیست