نویسنده بودن شرط اصلی کپی رایتینگ است اما شرط کافی آن نیست. بااینحال هستند نویسندگانی که در کپی رایتینگ فعالیت داشته و دارند مانند امیرعلی نبویان که تا جایی که من اطلاع دارم در شرکت تبلیغاتی همسر خود بهعنوان کپیرایتر فعالیت میکند
نویسندگان بزرگی مثل جرج برناردشاو ارنست همینگوی در کپی رایتینگ دستی بر آتش دارند
حتی در ایران هم شاعران بزرگ و مطرحی مانند نصرت رحمانی و محمدعلی سپانلو، کمی حرفه کپی رایتینگ را انگولک کرده اند!
آلدوس هاکسلی نویسندۀ رمان مطرح «دنیای شگفتانگیز نو» گفتۀ معروفی دارد:
«نوشتن یک تبلیغ خوب، از نوشتن یک قطعه شعر خوب، خیلی سختتر است.»…
(+)
تصور کنید میخواهیم پیامی را به گوش جمعی از مخاطبان برسانیم، این پیام ممکن است تبلیغ یک محصول باشد یا یک پیام آموزشی. خیلی مهم است بتوانیم این پیام را چکش کاری ،خلق و آن را به بهترین شکل ممکن توزیع کنیم که مخاطب هدفِ ما، کاری را که از او میخواهیم انجام بدهد، یعنی خرید کند، یا اطلاعات تماسش را به ما بدهد، یا یک توصیه را در زندگی جدی بگیرد
مثلا شاید به شنیده باشید که یک نویسنده گم نام، کتابی غیر داستانی می نویسد و در مدت چند ماه مشهور می شود اما نویسنده ای دیگر، چند سالی است که کتابش گوشه اتاق خاک می خورد؛ جدا از محتوای کتاب، احتمالا یکی از مهمترین ادله ای که باعث شده آن کتاب مشهور شود، کپی رایتینگ است
در دنیا یک عنوان شغلی جذاب به نام کپی رایتینگ به وجود آمده. چیزی که این روزها خیلی از افراد در مورد آن صحبت میکنند و خود را در آن صاحبنظر میدانند.
دو هفته برای نوشتن و ویرایش این محتوا وقت صرف کردم تا بتوانم بهصورت شفاف و موجز، یکبار برای همیشه این را مشخص کنیم: کپی رایتینگ دقیقاً چیست؟
فرض کنیم دو تا محصول مشابه هم در بازار وجود دارد و تمام ویژگیهای این دو محصول باهم یکی است، بااینحال یکی از دیگری بیشتر به فروش میرسد
دلیل آن چیست؟ نمیتوانیم یک مورد خاص را نام ببریم چون دلایل زیادی دخیا هستند مانند؛ برند سازی صاحب محصول، نحوه ارائه و بازاریابی آن و… اما قطع به یقین، یکی از دلایل مهم، متن صفحه محصول و نحوه توزیع محتوای آن است
کپی رایتینگ یا همان تبلیغ نویسی که شما میگویید چیست؟
همین اول کار بگوییم، کپی رایتینگ که ما میگوییم (Copywriting) با قوانین کپیرایت (copyright) که مربوط به حق نشر است، زمین تا آسمان متفاوت است.
در دنیا یکی از شغلهای پرطرفدار و با درآمد بالا، کپی رایتینگ است که در کشورمان به نام تبلیغ نویسی جاافتاده. اصلیترین کار یک کپیرایتر، نوشتن متنهای جذاب و قانعکننده برای فروش محصول یا خدمت است، برای اینکه یک نمونه از تبلیغ نویسی را مشاهده کنیم میتوانیم از صفحه توضیحات محصول وبسایتها نام ببریم.
برداشت شخصی از من از وازه کپی (Copy) این است که ما زمانی یک نوشته را کپی میکنیم که ارزش آن را داشته باشد، مثلا معلم، از یک برگه سوالات امتحانی ۲۰ برگ کپی گرفته و در اختیار داشن آموزان قرار میگیرد. در گذشته اینترنت کمتر وجود داشت و متن های فروش به تعداد زیادی کپی گرفته میشد و در اختیار بازار هدف یا مجلات قرار می گرفت و فروش ایجاد می کرد و از آن زمان واژه کپی رایتینگ، مرسوم شد. اما امروز بیشتر این نوشته ها در فضای وب منتشر می شود
به کسی که در حرفه کپی رایتینگ، فعالیت می کند «کپی رایتر» یا در کشورمان «تبلیغ نویس» گفته می شود
به نظرم عبارت تبلیغ نویسی ترجمه خوبی برای، کپی رایتینگ نیست. چند روز پیش با یکی از قدیمیترین کپیرایترهای ایران صحبت میکردم و ایشان هم به این موضوع اشاره کردند، کار یک کپیرایتر فراتر از نوشتن متنهای تبلیغاتی است و در یک جمله کوتاه میتوانیم کار کپیرایتر را نوشتن متنهای تأثیرگذار بدانیم. این شامل نوشتن متنهای فروش، متنهای تبلیغات سیاسی، آموزشی، کتاب و… میشود. پس میتوانیم بگوییم تبلیغ نویسی جزئی از کپی رایتینگ است، نه تمام آن
مثلاً قصد دارید فردی را تحت تأثیر قرار بدهید، برای این کار شما به کپی رایتینگ نیاز دارید تا بتوانید پیامی تأثیرگذار را مخابره کنید.
من عقیدهای دارم و میگویم تمام مردمی که میخواهند هرچند کوتاه کسی را تحت تأثیر بگذارند، باید تا حدودی با مقدمات کپی رایتینگ و بازاریابی آشنا باشند.
- پدری میخواهد نصیحتی ماندگار به فرزندش بگوید که تا آخر عمر آویزه گوشش باشد
- طنزپردازی میخواهد مردم را بخنداند
- وبلاگ نویسی میخواهد ایدههایش را به گوش همه برساند و لازم است این ایدهها را در قالبی جذاب و تأثیرگذار بیان کند
- پسری میخواهد دختر موردعلاقهاش را قانع کند که بهترین گزینه برای او است
- و…
کپی رایتینگ به واسطه تکنیک های بی شمار و جذابی که دارد، به همه این افراد کمک میکند تا پیامشان را بهخوبی مخابره کنند و نتیجه مطلوب را بگیرند

کار یک کپیرایتر نوشتن است، شاید شما هم این سؤال را داشته باشید؛
مگر همه افراد حوصله خواندن متن را دارند، پس باید بیخیال ویدئو و صوت شویم؟
برای این سؤال دو تا جواب دارم:
- پایه هر نوع محتوای عمیق و مخاطب پسند، متن است. شما نمیتوانید محتوای ویدئویی یا صوتی جذابی داشته باشید قبل از اینکه متن خوبی بنویسید. البته نحوه اجرای این متن هم مهم است اما اگر متن خوبی ننویسیم عملاً چیزی در کار نیست.
- اگر شما متن جذابی نوشته باشید که حاوی محتوای ارزشمندی باشد و به مخاطب هدف آن ارائه شود، حاضرم شرط ببندم حتی بیحوصلهترین مخاطب هم حاضر است آن را تا آخر بخواند
خیلی از افراد، کار کپیرایتر را تنها به نوشتن یک متن خلاصه میکنند درصورتیکه اینطوری نیست و تبلیغ نویس ابتدا باید توانایی شناخت مخاطب را داشته باشد، یعنی باید بداند مخاطب او کیست و چه ویژگیهای، خواستهها و رفتارهایی دارد و بر این اساس این متن را بنویسد و این به دانشی مانند روانشناسی، جامعهشناسی، رفتارشناسی و فروش نیاز دارد
همچنین یک تبلیغ نویس باید مشخص کند متنی که نوشته قرار است کجا منتشر شود؟
شاید یک متن خفن بنویسیم اما اگر ندانیم مخاطب ما کجاست تا این نوشته را به او برسانیم، ممکن است اثر این متن را از بین ببریم
می خواهم یک چشمه از کارهای یک کپیرایتر را به شما نشان بدهم:
فرض کنیم میخواهم تبلیغ یک موسسه مشاوره روانشناسی را انجام بدهم به نظر شما کدام یک از عنوان های زیر برای این تبلیغ مناسب است؟
تمام خدمات مشاوره روانشناسی را انجام میدهیم
یا
اگر افسردگی دارید ۸۰ درصد بیشتر از بقیه مردم در معرض خودکشی هستید!
کدام جذابتر بود؟
احتمالاً دومی، چون ملموس بود و کمی فاکتور ترس به آن اضافهشده بود، البته این یک مثال خیلی ساده بود اما همین نکات کوچک میتواند نتایج خوبی به بار بیاورد.
یک ضربالمثل قدیمی هست که میگوید خداوند در جزئیات است؛ یعنی زمانی که کاری را انجام می دهیم باید به جزئیات آن توجه کنیم
فروشنده پشت کیبورد اصطلاح دیگری است که معمولا برای کپی رایتر ها به کار می برند
نکته مهم:
کپی رایتینگ کلاهبرداری نیست، ما بههیچوجه قرار نیست در نوشتن یک محتوا یا یک متن تبلیغاتی بزرگنمایی کنیم و صداقت اصل مهم کپی رایتینگ، مخصوصاً در نوشتن آگاهی های تبلیغاتی است. یکی از پیشفرضهای ما در کپی رایتینگ نوشتن بهترین متن برای بهترین محصولات ممکن در بازار است و قرار نیست تبلیغ چیزی را بنویسم که آنقدر نمیارزد؛ چون با یکبار فروش مخاطب نسبت به آن حس بدی پیدا میکند و بدیهی است که این به برند ضربهای وارد میکند که ندانیم از کجا خوردهایم، هم مادی و هم معنوی (کمی در مورد «قانون کارما» مطالعه کنید!)
تفاوت کپی رایتینگ با تولید محتوا
با توضیحاتی که دادیم شاید خیلی از شما فکر کنید کپیرایتر همان تولیدکننده محتواست، حدستان درست است چون وقتی کسی در حال نوشتن متنی تأثیرگذار است در حقیقت در حال تولید محتواست اما ازلحاظ اصطلاح، کپیرایتر را نویسنده متنهای تبلیغاتی و فروش میدانند و تولیدکننده محتوا را سازنده هر نوع محتوایی باهدفی غیر از فروش
درهرصورت اگر بخواهیم سادهتر بگوییم، کپی رایتینگ زیرمجموعه تولید محتوا است و حتی میتوانیم هدف هر دو را در بسیاری از جاها یکی در نظر بگیریم
در حقیقت نمیتوانیم مرزبندی مشخصی برای این دو در نظر بگیریم و نیازی هم به مرزبندی نیست زیرا برای تولید محتوای مؤثر ناچاریم دست به دامن کپی رایتینگ شویم
آیا کپی رایتینگ لازمه هر کسبوکاری است؟
بگذارید برای این سؤال یک مثال بزنم؛
فرض کنید خودتان و اطرافیانتان یقین دارید که درزمینهٔ روانشناسی تک هستید، حالا شما اختراعی دارید که میتواند به افراد افسرده کمک کند تا در مدت کوتاهی افسردگی خود را از بین ببرند و به اثربخشی این اختراع یقین دارید (مثال زدم لطفاً جدی نگیرید و در مثال مناقشه نیست!)، شما باید به یک نحوی این اختراع را به گوش مخاطبان هدفتان برسانید وگرنه هیچکس قدر آن را نمیداند و توی انبار خاک میخورد. اینجاست که با استفاده از کپی رایتینگ میتوانیم محتوایی آماده کنیم و به گوش تمام کسانی که میتوانند از محصول ما استفاده کنند برسانیم.
متأسفانه امروزه تبلیغات ما تبدیل به کلیشه شده، یعنی زمانی که تبلیغ را میبینیم انگار همه یکشکل هستند و در برخی اوقات اگر تبلیغ کلیشهای نباشد آنقدر توی مخ میرود که انسان را از آن برند بیزار میکند
کافی است پیج اینستاگرام بلاگر های نوظهور را نگاه کنید، اکثرشان در استوری اینجوری تبلیغ میکنند: سلام دوستای گلم امروز یه پیج پیدا کردم که فلان و بیسار
به نظرم رسالت اصلی کپی رایتینگ و تمام کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند این است که کلیشه تبلیغات کسلکننده و غیرخلاقانه را از ذهن مردم پاک کنند
کپیرایتر برای اینکه اثرگذاری زیادی داشته باشد، بهجای درازگویی و گفتن حرفهای اغراقآمیز که هیچ فایدهای ندارند، باید با استفاده از کلمات، در ذهن مخاطب خود تصویری که میخواهد را نقاشی کند، اساتید نویسندگی جملهای دارند که اگر درک کنیم کار سختی برای موفقیت در این حوزه نداریم و آن جمله این است:
نگو، نشان بده!
آیا کپی رایتینگ میتواند فروش یک کسبوکار را متحول کند؟
بله؛ اما بستگی دارد. در فضای وب، تازگیها موجی از متخصصین راه افتاده است که میگویند: بدون تخصص ما کسبوکارها لنگ میزند. به نظر من این کار اشتباه است نباید یکطرفه به این موضوع نگاه کنیم، موفقیت یک کسبوکار به عوامل بسیار مهمی بستگی دارد و چیزهایی که میتوانند به رشد یک کسبوکار کمک کنند مانند قطعات یک پازل هستند، نمیتوانیم بگوییم کدام قطعه پازل از بقیه بهتر است.
مثلاً اگر بهترین متنها را برای صفحهای بنویسم که بازدیدکنندهای ندارد قطعاً نتیجهای هم عایدمان نمیشود. میتوانیم بگوییم اگر وبسایت شما، ترافیک خوبی داشته باشد اما نرخ تبدیل بازدیدکننده به خریدار در این کسبوکار پایین باشد، نوشتن یک متن جذاب به کار میآید و میتواند نرخ تبدیل را افزایش بدهد.
خیلی اوقات برای ایجاد پیوند عاطفی میان مشتری و کسبوکار شما، نیاز است که یک داستان جذاب داشته باشید، داستانی کوتاه اما قدرتمند مانند داستان شرکت نایک: فقط انجامش بده؛ که در خلال این شعار داستانهای مختلفی را روایت میکند
مهارتهای لازم برای کپی رایتینگ
رسیدیم به قسمت جذاب بحث رسیدیم، شاید شما هم علاقه داشته باشید بدانید که یک کپیرایتر چه مهارتهایی باید داشته باشد تا بتواند اثرگذاری خوبی داشته باشد
در اینجا فهرستی از مهارتها و علایقی که باید یک کپیرایتر داشته باشد را مینویسم
عاشق نوشتن باشد
تبلیغ نویس باید نوشتن را دوست داشته باشد چون قرار است بنویسند و بنویسد و بنویسد
یک کپیرایتر باید تحمل پاره کردن نوشتههایش را داشته باشد. اگر اولین نسخه بهترین متون دنیا را بخوانید احتمالاً خندهتان میگیرد و یا حتی ممکن است دیدگاهتان نسبت به نویسنده آن تغییر کند، البته نمیتوانید این اولین نسخهها را پیدا کنید چون معمولاً نویسنده آنها را معدوم کرده است!
هیچ نوشته تأثیرگذاری، هیچ نقاشی زیبایی و هیچ فیلمنامه فاخری، بعد از خلق اولین نسخه به وجود نیامدهاند بلکه خالق آنها بعد از چندین بار ویرایش و ناامید شدن، آن اثر بینظیر را خلق کرده پس شما بهعنوان یک کپیرایتر باید تحمل این را داشته باشید که نوشتههایتان را ویرایش کرده و از سروته آنها بزنید و یک پیام تأثیرگذار خلق کنید
یادتان باشد بهترین مکان برای اولین متنها، سطل آشغال اتاقتان است
مشاهده
بخش مهمی از کپی رایتینگ این است که ما مشاهدهگر خوبی باشیم، این جزو آن مهارتهایی است که شاید در هیچ کتاب و کلاسی آن را پیدا نکنیم.
باید مردم را ببینیم، فرایند کارهایی که انجام میدهند، صحبت کردنشان، گه گاهی با آنها گپ بزنیم و… تمام این کارها باعث میشود تا ما شناخت بهتری نسبت به مردم و خواستههای آنها داشته باشیم و این کار باعث میشود بتوانیم پیام تأثیرگذارتری ایجاد کنیم
روانشناسی
یک کپیرایتر باید حداقل به اصول اولیه روانشناسی مسلط باشد، ما زمانی قصد داریم که یک پیام تأثیرگذار را خلق کنیم باید بتوانیم آن را جوری آماده کنیم که ذهن افراد آماده بلعیدن آن باشد!
همچنین یکی دیگر زیرمجموعههای روانشناسی این است که مخاطب خود را بشناسیم، در دنیای پرهیاهوی امروز هیچکسی وقت و حوصله این را ندارد چیزی را بخواند یا ببیند که علاقهای به آن ندارد یا برای او نوشتهنشده
بازاریابی و تبلیغات
یکی دیگر از مهارتهای ضروری کپی رایتینگ، تسلط شما به بازاریابی و اصول تبلیغات است، نوشتن یک متن تأثیرگذار پایان کار نیست بلکه باید آن را به بهترین شکل ممکن توزیع کنیم. بازاریابی به ما کمک میکند تا پیام را در کجا و به چه شکلی منتشر کنیم تا بهترین بهره را از آن ببریم
همچنین دانستن اصول بازاریابی محتوایی و استراتژی محتوا برای یک کپی رایتر امری ضروری است
داستانگویی
منظورمان این نیست که یکی بود یکی نبود بنویسید، بلکه داستانها برای مردم جذاب هستند، شما باید بهعنوان یک کپیرایتر بتوانید داستانهایی بنویسید که ذهن مخاطب را درگیر خود کنید
بگذارید یک تجربه جالب از این مورد برایتان بگویم
نظر شما راجع به این جمله چیست؟
یک پسر ۲۲ ساله بالباسهایی که انگار از توی سطل آشغال پیداکرده و قیافهای که از آفتابسوخته و قرمز شده، به سمت دختر جوانی میدود و او را هل داده، روی زمین میاندازد به صورتی که گوشی موبایل دختر روی زمین میافتد
احساس شما نسبت به این جمله چیست؟ احتمالاً کمترین حرفی که به این پسر میگویید اینکه خیلی بیشعور است و کمبودهایش را روی مردم خالی میکند!
حالا این متن را بخوانید:
خیابان آرام است و هرازگاهی ماشینی رد میشود
دختری جوان در حال صحبت کردن با تلفن همراهش است و از خیابان میگذرد، از لحن صدایش که به دلیل خلوت بودن خیابان به گوش همه میرسد مشخص است که عصبانی است
از آنطرف یک ماشین پراید سفیدرنگ با سرعت زیادی به سمت دختر میآید و انگار او هم حواسش نیست
دختر همانطوری که با تلفن صحبت میکند و به وسط خیابان میآید
یک پسر ۲۲ ساله بالباسهایی که انگار از توی سطل آشغال پیداکرده و قیافهای که از آفتاب سرخشده، میبیند که جان دختر درخطر است
انگار هیچکس حواسش نیست نه دختر و نه راننده پراید
اما ماشین به چندمتری دختر میرسد، پسر جوان به سمت دختر میدود و او را صدا میزند اما دختر گوش نمیکند انگار خیلی حواسش پرت است
پسر جوان چارهای میاندیشد؛ به سمت دختر میدود و او را هل داده و از تصادفی مرگبار نجات میدهد
گوشی موبایل دختر روی زمین میافتد و خرد میشود اما دختر جوان و کسانی که بهواسطه این اتفاق دور آنها جمع شدهاند، از آن پسر تشکر میکنند چون جان یک نفر را از مرگ نجات داده است.
حالا احساس شما نسبت به این پسر چیست، احتمالاً میگویید، دمش گرم، خیلی مرده، حتماً توی محل کار بوده که لباسهایش کثیف شده، تن آدمی شریف است به جان آدمیت
دیدید یک داستان کوچک توانست زمین تا آسمان ذهنیت شمارا نسبت به یک آدم تغییر دهد، این تنها ذرهی خردلی از تأثیر داستان در کپی رایتینگ بود
برندینگ
برندینگ لازمه هر کسبوکاری است و بهصورت ساده تداعی بقیه از کسبوکار ما را برند میگویند، کپیرایتر باید به اصول برندینگ تسلط داشته باشد تا متنی که مینویسد بر اساس شخصیت برند باشد وگرنه دچار ناهنجاری در تبلیغات و بازاریابی یک بیزینس میشود
خلاقیت
یکی از مهارتهای حیاتی برای حرفههای پویا، خلاقیت است. همه ما پتانسیل خلاق شدن را داریم اما نباید تا آخر عمر آن را آکبند نگهداریم، باید بتوانیم خلاقیت را به روشهای مختلفی مانند بارش فکری، لیست نویسی و… آزاد کنیم چون خلاقیت مانند یک عضله است هرچه بیشتر از آن استفاده کنیم، قوی تر می شود
البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که خلاقیت مانند یک حیوان وحشی است که باید آن را اهلی کنیم. حیوانات وحشی، قدرت و استعداد زیادی دارند اما این ویژگیها معمولاً آسیبرسان هستند و اگر آنها را اهلی کنیم میتوانیم بیشترین کارایی را از آنها داشته باشیم. خلاقیت هم به همین شکل است، زمانی که خلاقیت را آزاد میکنیم هزارتا ایده به دست میآید که خیلی از این ایدهها ممکن است به کسبوکار ما آسیب برسانند اما میتوانیم از دل همین ایدهها باکمی تغییر، چیزهای خوبی دربیاوریم
خواندن
بله خیلی ساده، مهارت خواندن از حیاتیترین مهارتهای یک کپیرایتر است. کپیرایتر باید مرتب آثار مختلفی مانند رمان، آثار غیرداستانی، کتابهای روانشناسی، تبلیغاتی، بازاریابی و… را بخواند تا دچار تکرار و رکود نشود.
این جمله را همیشه به یاد داشته باشید که حتی بهترین دریاها اگر راکد باشند، میگندند و غیرقابل استفاده میشوند، این در مورد افکار و افراد نیز صادق است
مهارتهایی که ضروری نیستند اما بودن آنها کمکحال یک کپیرایتر است
مهارت UX:
User Experience یا تجربه کاربری، به احساسی که کاربر نسبت به محصول ما مانند وبسایت، تجربه میکند گفته میشود. خیلی مهم است که متن شما درجایی قرار بگیرد که چشم مخاطب به آن سمت برود، حتی یک عنوان شغلی خاص به نام یو ایکس رایتینگ هم وجود دارد، در این مورد میتوانید گوگل کنید.
مهارت گیمیفیکیشن
شاید برایتان سؤال باشد که چرا اینقدر ما درگیر شبکههای اجتماعی میشویم، این به این دلیل است که آنها از گیمیفیکیشن استفاده کردهاند، گیمیفیکیشن یعنی بازیوار سازی و کاربرد آن در هر زمینهای است غیر از بازی، یعنی ما هر چیزی بهغیراز بازی را میتوانیم بازیوار سازی کنیم تا بهرهبرداری بهتری از آن داشته باشیم. در نوشتن محتواها همچنین محتواهای تبلیغاتی این مورد کاربرد دارد اگر بتوانیم از آن استفاده کنیم میتوانیم مخاطب را با متن تبلیغاتی یا محتوای نوشتاریمان درگیر کنیم بهطوریکه مخاطب عاشق محصول یا خدمتمان بشود
اصول سئو
ممکن است شما بخواهید متنتان را در وبلاگ یا سایتی منتشر کنید. همانطور که میدانید برای اینکه گوگل مخاطبان زیادی را به سمت یک نوشته سرازیر کند، باید یک سری قوانین را رعایت کنیم تا گوگل نوشته ما را بهینه تشخصی بدهد که به مجموعه کارهایی که برای بهینهسازی سایت و نوشتههای انجام میگیرد، سئو گفته میشود. تسلط به اصول سئو محتوا میتواند کمک دست کپیرایتر باشد
توانایی استفاده از تصاویر در آگاهیهای تبلیغاتی
گاهی اوقات برای خلق یک آگهی تبلیغاتی نیاز است تا از تصویر استفاده کنیم، مثلاً شما بهعنوان کپیرایتر قصد دارید یک بیلبورد طراحی کنید و ناگزیر هستید که از تصویر کنار متن استفاده کنید. متن و تصویر باید مکمل یکدیگر باشند وگرنه باعث میشود پیام بهخوبی مخابره نشود. هر چند که معمولا این ها کار طراح گرافیک است اما آشنایی با اصول تصویرسازی و تبحر در نرمافزارهایی مانند فتوشاپ میتواند کمکحال شما باشد.
توانایی فیلمنامهنویسی
خیلی از شرکتها نیاز دارند تا تیزر تبلیغاتی تهیه کنند و توانایی شما در نوشتن متن فیلمنامه علاوه بر اینکه میتواند برای این کار مفید باشد میتواند کمک کند تا آگهیهای بهتری خلق کنید
توانایی طنز نویسی
بدیهی است که طنز یکی از بهترین شیوههای ارسال پیام است و بیشترین تأثیر را دارد، ما میتوانیم با استفاده از طنز سختترین مفاهیم را بشناسانیم پس کپیرایتری که به طنزنویسی چیره است میتواند ۱۰ صفر از بقیه جلوتر باشد
آیا برای موفقیت در کپی رایتینگ باید نویسنده معروفی باشیم؟
نویسنده بودن شرط اصلی کپی رایتینگ است اما شرط کافی آن نیست. بااینحال هستند نویسندگانی که در کپی رایتینگ فعالیت داشته و دارند مانند امیرعلی نبویان که تا جایی که من اطلاع دارم در شرکت تبلیغاتی همسر خود بهعنوان کپیرایتر فعالیت میکند
نویسندگان بزرگی مثل جرج برناردشاو ارنست همینگوی در کپی رایتینگ دستی بر آتش دارند
حتی در ایران هم شاعران بزرگ و مطرحی مانند نصرت رحمانی و محمدعلی سپانلو، کپی رایتینگ را انگولک کرده اند!
آلدوس هاکسلی نویسندۀ رمان مطرح «دنیای شگفتانگیز نو» گفتۀ معروفی دارد:
«نوشتن یک تبلیغ خوب، از نوشتن یک قطعه شعر خوب، خیلی سختتر است.»
حتی برعکس این هم وجود دارد یعنی کسانی هستند که ابتدا کپیرایتر بودند اما بعدها به سمت نویسندگی ادبی همروی آوردهاند مانند دان دلیلو (+)
واقعیت این است که ابزار اصلی کار یک کپیرایتر و یک نویسنده ادبی یکی است، یعنی کلمه
چهکارهایی از یک کپیرایتر برمیآید؟
- نوشتن متن صفحه محصول در وبسایت
- نوشتن کپشن های شبکههای اجتماعی
- خلق شعار برند و کمپین
- گاهی اوقات نوشتن کتاب های غیر داستانی
- خلق نام برند
- نوشتن پستهای بلاگ
- نوشتن متن تراکت
- نوشتن متن در طراحی محصول
- نوشتن متن ایمیلهای تبلیغاتی
- ساخت فانل (قیف) های ایمیلی برای کمپینهای تبلیغاتی
- نوشتن سناریوهای تبلیغاتی
- خلق داستان برند
- نوشتن برای بیلبورد
- UX Writing
سخن پایانی + نکته مهم در مورد کپی رایتینگ
همانطور که گفتم کپی رایتینگ یک کار تماموقت و مهم است.البته صاحبان کسبوکار باید تا حدودی به آن تسلط داشته باشند اما اگر فردی بخواهد بهصورت حرفهای در این زمینه کار کند باید تماموقت روی آموزشوپرورش خود در این زمینه کار بکند. همچنین کپی رایتینگ حرفه گستردهای است یعنی افراد شاید بتوانند در چند زمینه از آن کار کنند و هیچکسی نیست که بتواند هم محتوا نویس خوبی باشد، هم متن تبلیغاتی بنویسد، هم تگ لاین و هم نام برند و معمولاً افراد بهصورت تخصصی در این زمینهها کار میکنند
همچنین قرار نیست یک کپیرایتر با همه حرفهها کار کند، زمانی که ما بهصورت اختصاصی در یک زمینه خاص خدمات ارائه میکنیم میتوانیم بهصورت کامل به افراد کمک کنیم تا بتوانند بهترین نتیجه را بگیرند
مثلاً تخصصی که من قصد دارم انتخاب کنم، کپی رایتینگ تخصصی برای محصولات و خدمات روانشناسی، مشاوره و کوچینگ است
عرض ادب ،تا اونجایی که یادمه امروز تولدته درسته؟
یه مدتم هست ننوشتی که
خوبی؟
تبریک میگم…موفق و شاد و سلامت باشی
سلام رفیق جان
باورم نمیشه تولدم یادت بوده
دمت گرم که یادم بودی
آره چند وقتی هست کم کار شدم ولی به زودی دوباره چراغ اینجا رو روشن میکنم
راستی چند وقتی هست پروفایل ویرگولت رو پیدا نمیکنم میشه واسم بفرستیش
باز هم دمت گرم که تولدم یادت بود
الان دیدم جوابت رو
چقدررررررررر وقته ننوشتیا ببین😕
موفق باشی و خوش
من اسممو عوض کردم توی ویرگول ،خیلی وقتم هست نمینویسم اصلا.تو برگرد و بنویس